بهار را به خانه بیاور بهار نزدیک است
بعد از تموم شدن مراسم عروسی انگار تازه یادمون افتاد که عید هم نزدیکه و هنوز بهار رو دعوت نکردیم به خونمون. امروز بعد از ظهر با اهل خونه خودمون رو رسوندیم به نمایشگاه گل و گیاه که از قافله عقب نمونده باشیم و اگر چه وقت نکردیم سبزه رو سبز کنیم ولی یه سبزه خوشگل واسه سفره هفت سین که امسال خونه مامانی کنارش میشینیم و منتظر اومدن بهار میشیم گرفته باشیم. دیدن اون همه تکاپو و همهمه سرحالمون آورد و بیشتر از اون همه رنگ و گل و گیاه و سبزه و ماهیهای رنگارنگ. به وجدمون آورد و تو چقدر از دیدن گلها ذوق میکردی. وقتی میدیدی که همه بچه ها ماهی به دست دنبال خونواده هاشون راه افتادن تو هم خواستی از قافله عقب نمونده باشی و گفتی : من از این پلاستیک...